باز هم سرما خوردگی
سلام
باز هم عسل مامان سرما خورده امسال که شما باید مهد برید و ما هم مجبوریم شما رو مهد بگذاریم چندین بارتا حالا سرما خوردید .
بعد از اینکه مجبور شدیم مهد تون رو عوض کنیم و با کلی گشتن و تحقیق یک مهد دیگه که شما دوستش داشته باشید پیدا کردیم و هنوزچیزی نگذشته که شما سرما خوردید و امروز با اینکه دوست داشتید به قول خودتون برید قلعه شادی مجبور شدیم خونه بمونیم الان هم که خوابتون برده نفس مامان.
داشتید بازی خونه سازی می کردید که دیدم چشمای نازتون خیلی خسته است گفتم مامانم خوابت می اد. گفتید بله
گفتم خوب بخواب گلم و همون جا کنار اسباب بازیها دراز کشیدید و خوابتون برد و منم بغلتون کردم و بردمتون توی اتاق خواب که راحت بخوابید .اخه از اون موقعی که دیگه می می نمی خورید در هر حالتی که خوابتون بیاد می خوابید .مثلا در حالی که چیزی می خورید خوابتون می بره
گل نازم امیدوارم دیگه امشب تب نکنید و فردا حالتون خوب خوب خوب بشه.
این عکس ها مربوط به یکی از روزهای هستش که با شکلات تولویی(کوچولو) خوابیدید
این هم دست تمیزتون
البته روکش بالش ها رو قبلا در اورده بودم که بشورم ولی مجبور شدم پارچه زیرش و روکش تشک رو هم در بیارم و بشورم و پتو رو همچنین