پرهامپرهام، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

پرهام همسفر کوچولو

باز هم سرما خوردگی

سلام باز هم عسل مامان سرما خورده امسال که شما باید مهد برید و ما هم مجبوریم شما رو مهد بگذاریم چندین بارتا حالا سرما خوردید . بعد از اینکه مجبور شدیم مهد تون رو عوض کنیم و با کلی گشتن و تحقیق یک مهد دیگه که شما دوستش داشته باشید پیدا کردیم و هنوزچیزی نگذشته که شما سرما خوردید و امروز با اینکه دوست داشتید به قول خودتون برید قلعه شادی مجبور شدیم خونه بمونیم الان هم که خوابتون برده نفس مامان. داشتید بازی خونه سازی می کردید که دیدم چشمای نازتون خیلی خسته است گفتم مامانم خوابت می اد. گفتید بله گفتم خوب بخواب گلم و همون جا کنار اسباب بازیها دراز کشیدید و خوابتون برد و منم بغلتون کردم و بردمتون توی اتاق خواب که راح...
30 دی 1391

شنا در درياي شمال

سلام   اين عكس ها عكس هاي شناي پرهام در درياي خزره  اين هم اردك پرهام هستش كه خيلي دوستش داره واز سرعين خريده   اگه دوست داريد بقيه عكس ها رو ببينيد به ادامه مطلب برويد  لطفا" اين عكس اخري هم پس از شنا هستش ...
23 دی 1391

يك خنده از ته دل

سلام امروز وقتی از پرهام جون خواستم بخنده تا عکس بندازیم خیلی جدی گفت:نیمی خوام خوشل تر بشم من اقا شیره هستم  شیر نمی خنده گفتم بیا عکس های وقتی نی نی بودی رو ببین چه خوشگل می خندیدی. وقتی عکس ها رو دید خیلی با مزه دستش رو زد به لپش و گفت وای خدای من چه نی نی خوشلی خیلی مامان(دوست داشتنی) شده بقیه در ادامه مطلبه ...
11 دی 1391

شب يلدا

سلام شب يلدا هم بالاخره اومدو تموم شد پسر عسل ما هم اون شب كلي بازيگوشي كرد و البته خوش گذروند اين هم تعدادي از عكس هاي يلدايي گل پسر ما قبل از شروع مراسم اين جا هم پرهام فكر مي كرد جشن تولده بقيه در ادامه مطلبه دوست من   واي چه خوشمزه پرهام و بابايي پرهام و هندوانه و پرهام و انار   اميدوارم شما هم شب خوبي را طي كرده باشيد ...
1 دی 1391

ساعت خواب

سلام بالاخره گل پسر مامان خوابید     اخ که این خوابیدنت کلی مکافات داره وباید دیگه حتی صدای نفس کشیدن ما هم نباشه تا مبادا شازده کوچولو از خواب بیدار شه امروز من و بابایی اونقدر دست زدیدم و قطار شدیم و رقصیدیم که خودمون بیشتر احتیاج به خواب داریم اخه با تمام اهنگ های برنامه کودک خودت می چرخیدی و می رقصیدی و به ما هم می گفتی: مامان بابا بیقصید بیقصید دست بزنید هویا هویا بجنگویید(بچرخونید)و....  گلم یادت می اد وقتی کوچولو بودی چه جوری لالا می کردی؟ ادامه مطلب رو ببین جالبه خواب بعد از حمام خواب قبل از بیرون رفتن از خونه خواب بعد از ناهار خواب در سفر ب...
24 آذر 1391

پرهام و بهترین مهمان هایش

باز هم سلام اینا هم چند عکس از پرهام جون و عزیز ترین مهموناش     فاطمه زهرا جون دختر دایی مهدی جون پسر خاله پرهام در اخرین ساعات جشن تولد در اخر از مامان بزرگ پرهام که جشن رو توی خونه اش گرفتیم خاله زهرا و حاج اقا شون به خاطر همه کمکهاش مخصوصا  لباس خرگوشی که واسه پرهام درست کرده بود خاله سودابه به خاطر  همه همکاریهایش و محمد اقا همسر شون خاله مریم و حاج اقا شون.خاله فاطمه و حاج اقاشون. دایی سید محمد.زن دایی فهیمه.خاله طیبه و الهام خانم دایی سید ابوالفضل.زن دایی راضیه.مامان زن دایی راضیه ...
22 آذر 1391

قسمت اخر تزیینات تولد

سلام این هم چند عکس دیگه  از تزیینات تولد  امیدوارم پسر گلم خوشش اومده باشه هر چند که اون اصلا با ما همکاری نکرد و تا اخرای جشن نق زد و بی قراری کرد. ...
22 آذر 1391