پرهامپرهام، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

پرهام همسفر کوچولو

لالایی مورد علاقه

  لالالالا بهار اومد  چه گلهایی به بار اومد لالالالا گلم نازه که شب هم چشم او بازه قشنگ مثل فروردین به دنیا اومده تازه لالالالا بهشت من گل اردیبهشت من خدا با لطف اورده تو را در سرنوشت من <این لالایی مورد علاقه پرهام در ٤ ماهگی بود> ...
8 مهر 1392

اولین نگاه

  این عکس مربوط می شه به اولین لحظه تولد من .وقتی که به دنیایی پر از رنگ و نور و بو و صدا پا گذاشتم  ...
13 شهريور 1392

نی نی تازه وارد

سلام  این نینی تازه وارد  نوه خاله فاطی هستش که ما واسه دیدنش رفته بودیم شهرستان توی این عکس 14 روزه است   این هم نوزادی های اقا پرهام اینجا یک روزه است و اینجا هم 3 روزه یادش به خیر                  ...
12 شهريور 1392

من بستنی لیوانی دوست ندارم

سلام پرهام دیروز با مامانیش رفته بود اداره توی راه برگشت از مامان ژله و بستنی لیوانی خواست  مامانی هم نزدیکای خونه واسش خرید.خونه که رسیدیم ژله رو باز کرد و خورد و بستنی رو هم که مامانی باز کرده بود گرفت و خورد.بعد هم گفت :مامانی این که بستنی شما بود من که دوستم بستنی خودمو می خوام مامانی هم اون یکی بستنی رو هم براش باز کرد. بعد از اینکه اون بستنی رو هم نوش جان کردند با عصبانیت گفت :مامانی مگه شما نمی دونید من بستنی لیوانی دوست ندارم خواهش می تونم به من یه بستنی میرسک موشکی که بابای عزیزم خریده بده که من بخورم و خوشحال بشم ...
28 مرداد 1392

مگه بهت ندوستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ماماني ماماني مگه بهت ندوستم ظرفا رو نشكن؟ ماماني ديگه با من دوست نيستي؟ ببخشيد  ماماني من اشتباه كردم .حالا با دوستي و دوستي تر بگو مگه بهتون جايزه ندادم؟ من كه بهتون يه سي دي خوشچل و گشنگ دادم .برم دستمال بيارم اخمتون رو پاك كنم؟ اين ها جملاتي هستند كه اقا پرهام زماني كه كار اشتباهي مي كنه پشت هم  تكرار مي كنه تا بالاخره اخمتون رو باز كنه ...
16 مرداد 1392